«مادر»، واژه بی مانندی است و از اعجاری می گوید که با همه تکرارش، غریب و غیر قابل وصف است؛ اعجازِ عشق، گذشت، صبر، تحمل، وقار و طاقتی فراتر از تمام طاقتها... همگان منشاء این اعجاز را در حسی می دانند که نه ماه در وجودِ مادر، سایه به سایه می آید و رشد می کند و در لحظه تولد فرزند به اوج خود می رسد؛ حسی ناب و خالص. اما منشاء این اعجاز گاهی از جنس خون و نام مشترک نیست، از جنس مهر است و انسانیت.
این اعجاز هر روز در شیرخوارگاه ها، خانه های فرزندان، مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست و بدسرپرست، مراکز نگهداری معلولین جسمی، حرکتی و ذهنی و... در جریان است و از قلب و زبان و دست های گرم و مهربان مادریاران به فرزندانی نثار می شود که باهم دارای هیچ خون و نام مشترکی نیستند. همان زنان خستگی ناپذیر بی ادعایی که در خفا و گمنامی هر روز و هر لحظه، قصه مادریشان را برای تنهاترین فرزندان این شهر تکرار می کنند.
سخت است؛ نگران زخم بستر کودکان فلج مغزی ایزوله بودن، نگران مرگ زودهنگام کودکان بیمار بودن، نگران افسردگی و گوشه گیری فرزندان بدسرپرست بودن، نگران خودزنی های کودکان اعصاب و روان و معلول ذهنی بودن، اینجا نگرانی، هر روز تکرار می شود.
«مادر» در فرهنگ لغت بهزیستی، معنای متفاوتی دارد و بی نهایت روایت برای بیان کردن و هزاران واژه که هیچ کدام به قد و قامت وصف این عظمت نمی رسد. دختران و مادران شهیدی که به نیت شهدایشان، کودک بیمار و نیازمند درمان بهزیستی را به فرزندی می پذیرد، را چگونه می توان وصف کرد. مادرانی که کودکان بد سرپرست را به رسم امانت می پذیرند و چونان فرزند خود به آنها مهر می ورزند را چگونه می توان ارج نهاد. مادریارانی که هر روز چون کودکان خود به فرزندان بهزیستی خدمت می کنند را چگونه می توان تکریم کرد. مددکارانی که دغدغه درس و تحصیل و اشتغال و ازدواج فرزندان بهزیستی رهایشان نمی کند را چه می توان نام نهاد.
چگونه است که این عشق هر لحظه می تراود و ذره ای از اقیانوس عظمت آن کم نمی شود؟ زبان و وصف ما که قاصر است و بیان و کلاممان قاصرتر. این مادرانه عاشقانه را باید دید نه یک بار که هزاران بار. شاید آن وقت بتوان گوشه ای از این اعجاز را به تصویر کشید.
مسعود فیروزی
مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی
نظر شما